پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۲۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه

اما هوایی برای تنفس نبود. انگار بین خلأ گذشته و حال گیر افتاده بودم. خودم رو مقصر می‌دونستم. من سال‌ها بود نتونسته بودم خودم‌و ببخشم. شاید اگر من اون روزا…
با ضربه‌ای که رو صورتم فرود اومد و دردی که تا استخون صورتم حس کردم انگار به خودم اومدم و نفس بلندی کشیدم.
به چشمای ترسیده‌ی پندار خیره شدم. بغض کردم و خودم‌و تو بغلش انداختم. به جای تمام این سال‌ها که شونه‌ای نداشتم و کسی رو

487
110,782 تعداد بازدید
346 تعداد نظر
78 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آیرین

    00

    نویسندجذاب رمان عاااااالییی 💋

    ۴ هفته پیش
  • روژان کاردان | نویسنده رمان

    مرسی عزیزم❤️😍

    ۴ هفته پیش
  • Aa

    00

    میترا مادر مهوا بود؟ممنون عالی بود🌺

    ۴ هفته پیش
  • روژان کاردان | نویسنده رمان

    بله عزیز میترا مادر مهوا شاهرخ پدر مهوا❤️

    ۴ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید